礼物李晖 译

هديه芙洛格·法罗赫扎德


我从夜的最深处说话。
من از نهايت شب حرف مىزنم
我言说黑暗的极致。
من از نهايت تاريكى
我言说夜的终场。
و از نهايت شب حرف مىزنم

好心的朋友,如果你来我的家,
اگر به خانۂ من آمدى براى من اى مهربان چراغ بيار
给我带一盏灯,为我开一口窗子
و يك دريچه كه از آن
这样我就能凝视这条幸福者蜂拥的小巷。
به ازدحام كوچۂ خوشبخت بنگرم


添加译本